100000 $، مقصد امضا کند!، افغان ها با هندی ها در صحرای راجستان

امروز سه خبر مهم منتشر شد:
اول. پرداخت سالانه 100 هزار دالر پول به یک کارمند بلندپایه در حکومت افغانستان توسط دولت امریکا برای سرکار آوردن تکنوکرات های طرفدار غرب در دولت افغانستان. (چنین اقداماتی از سوی واشنگتن دور از انتظار نبوده و نیست. یقینا این اقدام یکی از کوچکترین تلاش های آنها بدین منظور بوده است!)
دوم. روزنامه لس آنجلس تایمز خبرداد که اوباما تصمیم گرفته مهلت امضای توافقنامه کابل ـ واشنگتن را چند هفته دیگر تمدید کند. دو روز پیش نیز جان کری گفته بود که رئیس جمهور بعدی افغانستان هم می تواند این توافقنامه را امضا کند. ( یعنی که ما ماندنی هستیم؛ مهم نیست که چه کسی می خواهد امضا کند! مقصد امضا کند! قابل توجه مشتاقان امضای توفقنامه که در یک ماه گذشته به دلیل تعلل کرزی، از خواب و خوراک افتاده اند!!!)
سوم. آغاز آموزش نیروهای ویژه افغانستان توسط ارتش هند. سخنگوی ارتش هند امروز گفت آموزش یک گروه از نیروهای ویژه افغان در بیابانهای راجستان نشان دهنده تعامل فزاینده دهلی ـ کابل همزمان با خروج نیروهای خارجی از افغانستان است. وی توضیح داد که تمرکز این تمرین ها مبارزه با شبه نظامیان، عملیات ضد تروریسم و عملیات در مناطق روستایی و محیط های واقعی است. (آغاز این نوع آموزش ها که به نظر می رسد رزمایش مشترک برای افزایش توانمندی های نیروهای نظامی افغانستان است، به ویژه در این زمان که امریکایی ها شاخ و شانه می کشند، اهمیت زیادی دارد!)

حقوق و آزادی ها

این روزها کتاب «آزادی های عمومی و حقوق بشر» اثر دکتر «منوچهر طباطبایی مؤتمنی» را می خوانم. اگرچه موضوعات بسیار مهمی را مورد بحث قرار داده؛ اما به آن اندازه که کتاب های روانشناسی ـ که در دوره لیسانس و پس از آن می خواندم ـ پژوهشی و مستند نگاشته شده اند، کتاب های حقوقی را تاکنون کمتر آنگونه یافته ام ـ شاید یک دلیلش تفاوت در روش پژوهش این دو علم باشد ـ به هر صورت، هرچه این کتاب را بیشتر مطالعه کردم، برای نوشتن کتابی در زمینه «حقوق و آزادی ها» بیشتر وسوسه شدم. با این حال در این کتاب، چند نکته را مهم یافتم:
الف) «آزادی»، دو چیز است: اول اینکه انسان در تصمیم گیری، در معرض تعدی و اجبار و مزاحمت دیگران نباشد و دوم اینکه بتواند هرچه را بخواهد انجام دهد به شرط آنکه به حقوق دیگران زیانی وارد نیاورد.
ب) سهم هر یک از اعضای جامعه از آزادی، برابر است؛ پس لازم است حدود آزادی مشخص شود تا در عین حال که یک فرد از آزادی بهره مند است، حریم آزادی دیگران نیز محفوظ و مصوون بماند.
پ) قانون، قلمرو آزادی را تعیین می کند؛ قانونی که منطبق با حقوق طبیعی باشد. قانون در جامعه آزاد، مبتنی بر تفکیک قوا و بیانگر اراده عموم ملت است.
ت) حدِّ آزادی، عدالت است. آزادی نامحدود، بی عدالتی است. در جامعه مردم سالار، حدود آزادی را قانون تعیین می کند و در جامعه دینی، احکام دینی؛ زیرا به حکم اینکه پروردگار، حکیم و عادل است، احکام شرع، مبیّن اَعمال انسانی می باشد.
ث) آزادی های عمومی، مجموعه حقوقی است که به افراد، در عرصه های فردی و اجتماعی، نوعی استقلال و خود سامانی می دهد. این حقوق، برای رشد شخصیت و اعتلای ارزش انسانی ضروری است. این مجموعه حقوق و آزادی ها را «حقوق بشر و شهروند» می توان نامید.
ج) لیبرالیسم در قرن هفدهم کوشش کرد که دولت و نهادهای قدرت در جامعه، مردم را در برخی از جنبه های زندگی فردی و اجتماعی آزاد بگذارد؛ اما سوسیالیزم در اواخر قرن هجدهم، مداخله نکردن دولت را کافی ندانست و گفت دولت باید برای رفع تبعیض و بی عدالتی، اقدام جدی به عمل آورد. آزادی های نوع اول (مداخله نکردن دولت)، اصطلاحا «آزادی های منفی» و آزادی های نوع دوم (برنامه ریزی دولت برای اصلاحات اجتماعی و اقتصادی)، «آزادی های مثبت» نامیده می شود. (اینکه لیبرالیسم و سوسیالیرم در عمل چه برسر بشر آوردند، بماند!)
نتیجه: برای حرکت در مسیر مقدسِ «انسان شدن»، فهم «حقوق خود» و «حقوق دیگران» در بستر «آزادی»، یک ضرورت قطعی است.

آسیا تایمز

امروز نخستین شماره ی «آسیا تایمز» به صورت رنگی و با کاغذ خوب، به دستم رسید. این روزنامه به صورت دو شماره در هفته منتشر می شود و صاحب امتیاز آن، احمد کمیل، مدیر مسوولش دکتر صحرا کریمی و سردبیرش محمد شفق خواتی می باشند. و اما چند نکته:
1. از اینکه با نشر این سه روزنامه، فضای تازه تری برای «ارتباطات» در کشور ما ایجاد می شود، می توان خوشحال بود.
2. خانم دکتر کریمی را تا به حال در عرصه «سیاست» ندیده بودم. نمی دانم «سیاست» را چگونه بیان خواهند کرد؟ عادت کرده بودم ایشان را کسی ببینم که با زبان «هنر» که یکی از ویژگی هایش راز آلودگی است، با مخاطب سخن بگویند؛ در حالیکه «سیاست»، عرصه صراحت گویی است؛ و البته آمادگی برای مواجه شدن با نقدها ـ از ملایم تا سخت ـ ضرورت است.
3. نام آقای شفق خواتی در این سه روزنامه، سبب تعجب شد! (دلیلش را به خود ایشان می گویم...)
4. در صفحه ی نخست اولین شماره ی آسیا تایمز، تصویری از کرزی و اوباما مرتبط با تیتر اصلی روزنامه در زمینه ی پیمان امنیتی وجود دارد که آشکارا رئیس جمهور افغانستان در این تصویر، تحقیر شده است! در این تصویر، اوباما در حالت مسلط و تحکّم و کرزی در حالت ضعف و شرمساری نشان داده شده است! جناب خواتی هرچقدر که طرفدار امضای پیمان با امریکا باشد، تحقیر و توهین رئیس جمهور افغانستان در برابر رئیس یک کشور خارجی در عکس اصلی نخستین شماره ی روزنامه شان، خطایی بزرگ و نارواست!
5. جناب خواتی، در مقاله ی «درنگ فقهی»، اگرچه صدور حکم را وظیفه ی فقیه و موضوع شناسی را کارِ کارشناسان عرفی دانسته اند؛ اما در نهایت، بدون کوچکترین اشاره به نظر فقیهان، حکم پیمان امنیتی را هم خود، صادر نموده اند!

تفسیر مضرّ

در بخشی از قطعنامه کنگره حقوق دانان در سال 1977 در استکهلم آمده است: «حق هر فرد است که زندگی کند آنطور که قصد دارد و حمایت شود در مقابل ... (د) هرگونه تفسیر مضرّی که از گفته ها و اعمال او بشود. ...»
در نوشته های فیسبوکی و تحلیل های کارشناسان رسانه ای و نطق نمایندگان مجالس ما، متاسفانه چیزی که کمیاب است رعایت مفاد این «حق» است و آنچه فراوان است، تهمت و افترا و بدگمانی و ...!

پروردگار

(موسی) گفت: «او پروردگار مشرق و مغرب و آنچه میان آن دو است می باشد، اگر عقل و اندیشه خود را به کار میگرفتید!/ (فرعون) گفت: «اگر معبودی غیر از من برگزینی، تو را از زندانیان قرار خواهم داد!» (شعرا / 28 و 29)
اول. خداوند، پروردگار همه جهان و انسان است؛ یعنی امور جهان و انسان را به حالِ خود رها نکرده است؛ مگر اینکه ما او را رها کنیم.
دوم. باور به پروردگاریِ خداوند، یک کار عاقلانه است؛ نه آرمانگرایانه و خیالبافانه.
سوم. طاغوت ها، تا همگان را معبود و وابسته خود نسازند، رضایت نمی دهند و هرکس به طاغوت ها جواب رد دهد، تهدید می کنند.
چهارم. آیا اوضاع امروز ما غیر از این است؟!

آغازی پس از یک پایان

ساعت 9 جمعه شب، هشتم قوس/ آذر، پس از دو و نیم ساعت، جلسه دفاع پایان نامه ام با عنوان «تحلیل جرم شناختی بازنمایی جرم در خبرهای جنایی تلویزیون های تمدن و طلوع» پایان یافت. لازم می دانم از استاد راهنما، جناب آقای دکتور محمد فرجیها که با تدریس عالمانه خود مرا شیفته علم حقوق ساخت و جهان تازه ای را به رویم گشود، استاد مشاور، خانم دکتور صحرا کریمی که مشوره های بسیار ارزنده دادند و استاد داور، جناب دکتور اسدالله یاوری که در جلسه دفاع، نقدهای عالمانه کردند، سپاسگزاری نمایم و پیش و بیش از همه خداوند را شکر کنم.
همه آنان که این تجربه را پشت سرگذاشته اند، می دانند که نگارش پایان نامه، باوجود دشواری هایش دوره ای خاطره انگیز و متفاوت از بقیه اوقات زندگانی است؛ روشن کردن ذره ذره تاریکی ها و عبور بسیار محتاطانه از گردنه های پر پیچ و خم نظریه ها و تحلیل و استنباط و استنتاج که گاهی هر نکته اش روزها تو را در کلاف سردرگم خویش می پیچاند و بیرون آمدن از آن کار آسانی نمی نماید، در نهایت روح افزا ست.
اقدام «دانشگاه آزاد اسلامی» به خاطر برگزاری دوره های ماستری (کارشناسی ارشد) در افغانستان، بی تردید ارزنده و کمک بزرگی به پیشرفت کشور ما است. دست کم در برخی رشته ها از جمله رشته حقوق، به اذعان همه همصنفی هایم که پیشینه کار علمی و عملی در نظام حقوقی افغانستان داشتند، برخی مفاهیم علمی مانند «بزه دیده شناسی» برای نخستین بار وارد مباحث این حوزه علمی در کشور ما شد که در رشته حقوق جزا و جرم شناسی، موضوعی فوق العاده مهم برای قربانیان جرایم است؛ و نیز موضوعی که من در پایان نامه کار کردم یعنی، «بازتاب جرم در رسانه ها»، نه تنها در افغانستان برای نخستین بار صورت گرفت؛ بلکه به زبان فارسی در این زمینه تاکنون به تعداد انگشتان یک دست هم پایان نامه نوشته نشده و خصوصا در زمینه بازنمایی جرم در تلویزیون، برای نخستین بار توفیق نوشتن پایان نامه به زبان فارسی نصیب اینجانب شد. در دانشگاه های دنیا هم بجز یک تحقیق در دانشگاه جورج واشنگتن، در طول یکسال و نیم گذشته در زمینه بازنمایی جرم در تلویزیون ها بنده چیزی نیافتم (ممکن است بوده اما منتشر نشده باشد)؛ تحقیقات انجام شده عمدتا در زمینه بازتاب جرم در روزنامه ها یا بازنمایی موضوعی برخی مسائل مرتبط با جرم انجام شده و کتاب هایی نیز در زمینه جرم و رسانه در غرب خصوصا در عرصه سینما نوشته شده است که با توجه به اشتراکات سینما و تلویزیون، در این مورد نیز قابل استفاده است.
موضوع «جرم و رسانه» که موضوعی «میان رشته ای» بین «حقوق جزا و جرم شناسی» و «رسانه» است، علیرغم پیچیدگی هایش، موضوعی واقعا جذاب و دلپذیر است و علاقه مندان این حوزه مطالعاتی می توانند با کار علمی در این عرصه، به بهبود زندگی حقوقی ـ رسانه ای ما و جامعه انسانی کمک نمایند.
امیدوارم توفیق نصیب گردد و مقاله ای در این زمینه منتشر نمایم و کارگاه های آموزشی با حضور رسانه گران و همکاری دانشگاه ها برگزار شود.

روز توافق ها

امروز از کابل تا جنوا، روز توافق بود. یکی برای حفظ دستاوردهایش و قبولاندن مواضعش به 6 قدرت جهانی و دیگری برای دادن پایگاه و مصوونیت و اجازه بازرسی خانه های مردمش به یکی از آن 6 قدرت؛ یکی برای عزتش و دیگری برای به گفته رئیس جمهور کرزی « دادن پایگاه به خارجی ها به خدا بی غیرتی است!»؛ به توافق اولی کاری نداریم؛ خودشان می دانند و کارشان؛ اما درباره دومی ذکر چند نکته را لازم می دانم:
اول، قرار بود جرگه مشورتی درباره موضوع مهم «مصوونیت قضایی نیروهای امریکایی در افغانستان» یا به عبارت دیگر «اعطای صلاحیت قضایی به امریکایی ها» باشد؛ اما چیزی که در صحبت رئیس جمهور نیامد اصلا همین موضوع بود. شاید از آن رو که اصلا قابل دفاع نبود؛ زیرا براساس معیار آقای کرزی، شدت بی غیرتی در این زمینه بیش از بی غیرتیِ دادن پایگاه است! بنابرین، موضوع دیگری که البته آنهم اهمیت بسیار زیاد دارد؛ یعنی داخل شدن در خانه های مردم و عملیات نظامی برسر غیرنظامیان از سوی امریکایی ها عمده شد که از یک سو اهمیت داشت زیرا زمینه ساز ارتکاب جرم توسط نیروهای خارجی است و از سوی دیگر راه گریز خوبی برای فرار از شرم مصوونیت قضایی بود.
دوم، خوشبختانه اکثریت کمیته های جرگه مشورتی خواستار تعدیل ماده سیزدهم شدند و برخی هم بکلی رد کردند. بدین ترتیب، کفِ خواسته های مخالفان مصوونیت قضایی برآورده شد. این برای انجام وظیفه، آزادگی و ثبت در تاریخ اهمیت زیادی دارد.
سوم، رئیس جمهور انصافا در برابر زیاده خواهی و فریبکاری امریکایی ها ـ صرف نظر از جهالت شماری از جرگه نشینان و در رأس آنان صبغت الله مجددی و تحلیلگران بی سیاست برخی رسانه ها ـ مقاومت خوبی نشان داد. سیاستمداران عاقل و دلسوز وطن باید از شرایط کرزی برای امضای توافقنامه بطور قاطع حمایت کنند تا موضع دولت در برابر خارجی ها تقویت شود.
نکته چهارم و بسیار مهم این است که رئیس جمهور هم در نشست افتتاحیه و هم در نشست اختتامیه بطور قاطع اعلام کرد که عامل اصلی در موضوع امنیت افغانستان اول امریکا و دوم پاکستان است و تاکید کرد که اسناد و دلایل کافی در این زمینه در اختیار دارد. کرزی دارد می گوید امریکایی ها عامل اصلی ناامنی در افغانستان هستند و سپس پاکستانی ها؛ در حالیکه هر شب تحلیلگران ما می گویند باید برای تامین امنیت به دامن امریکا پناه ببریم؛ یعنی به دامن کسی که خودش عامل اصلی نا امنی ها ست!!! از همین رو بود که کرزی خواستار صداقت و اراده و جدیت امریکایی ها برای تامین امنیت در افغانستان شد. این نکته بسیار بسیار مهمی است که متاسفانه سیاست پیشگان ما کمتر متوجه می شوند.
پنجم، موافقت ها و مخالفت ها با توافقنامه امنیتی و مصوونیت قضایی نیروهای خارجی در افغانستان، عرصه خوبی برای تمرین دموکراسی و آزادی بیان در کشور ما بود که متاسفانه کسانی که بیش از همه خود را مدعی و طرفدار دموکراسی و آزادی بیان معرفی می کردند، در این عرصه شکست خوردند؛ زیرا به شدت و برخلاف همه اصول اخلاقی، و بدون توجه به دلایل و منطق مخالفان، آنان را متهم به وابستگی نمودند. این دستکم برای شماری از موافقان توافقنامه، مایه شرمساری است که نظرات مخالف را بر نمی تابند و با تنگ نظری، خواستار استبداد و اختناق در کشور هستند. بازهم آفرین به رئیس جمهور که در هر دو نشست جرگه، با سعه صدر و گشاده رویی، از حقوق مخالفان توافقنامه دفاع کرد.

اکنون وظیفه شورای ملی و رئیس جمهور است که در تصویب و امضای توافقنامه، احکام و ارزش های اسلامی، غیرت و عزت ملی و منافع کشور را براساس قانون اساسی حفاظت کنند و در برابر ذلت، همواره آزاده باشند.