آیا تاثبر پذیری انسان از شرایط به معنی اضطرار او در برابر آن است؟ آیا این امکان نیز در وی هست که در قبال فشار شرایط ایستادگی کند و رنگ نپذیرد؟ و حتی در حدی فراتر، بر شرایط اجتماعی تاثیر نیز بگذارد؟ آیا این ویژگی؛ یعنی تسلیم نشدن در برابر شرایط و تاثیرگذاری بر آن، جلوه ی بارز اختیار انسان است؟

 هنگامی که این ویژگی در آدمی رخ می کند، حالات او ماهیت سایه ای ندارد که از بیرون در وی افگنده شود؛ او در این حال، ادامه ی شرایط نیست؛ بلکه حدی است بر شرایط. انسان با این ویژگی، هرگاه در شرایط مادی فقر یا غنا قرارگیرد، در قبال فشار حاصله از این شرایط، ایستادگی می کند؛ او به هنگام غنا از دلدادگی سر باز می زند و به هنگام فقر از دلمردگی. این معنا بیانی از « زهد» است: زهد آن است که اگر چیزی از کف نهادی، یأس به دل نگیری و اگر به کف آوردی، دل نسپاری.

در شرایط اجتماعی نیز همین مقاومت می تواند ظهور کند و در این صورت، فرد با حضور در شرایط  اجتماعی معیّن، سرایت پذیری نشان نخواهد داد:

« یا ایها الذین آمنوا علیکم انفسکم لا یضرّکم مَن ضلَّ إذ اهتدیتم»  مائده: 105

« ای ایمان آوردگان، به خود بپردازید که اگر هدایت یابید، گمراهان به شما آسیبی نتوانند زد.»

و چنین است که بسا فردی در میان غافلان باشد، اما در شمار ذاکران درآید.

البته این ویژگی، اختصاصی به انسانهای هدایت یافته ندارد؛ گمراهان نیز حاصل مقاومتی در برابر هدایتند و بلکه باید گفت که آدمیان غالباً در برابر هدایت مقاومتر بوده اند تا در برابر ضلالت. قرآن اشاره دارد که امت ها چگونه در برابر دعوت پیامبران، انگشت در گوش می کردند تا نشنوند و چگونه به هر بارقه ی تازه ای از هدایت، چشم می بستند تا نبینند.

مقاومت در وجه بر تر خود به تاثیر گذاری بر شرایط منجر می شود و آدمی دست به تغییر آفرینی در موقعیت می برد، رسولان همین رسالت را بر عهده داشتند و هرگاه کسانی که دست به طغیان می زدند و فساد می گستردند، آنان برای مهار زدن به طاغیان گسیل می شدند. دراین دیدگاه، انسان موجود خلاق، مبدع و مبتکر است که مظهر تغییر و دگرگونی در محیط خود تواند بود و البته این خصیصه نیز تنها از آن هدایت یافتگان و صالحان نیست؛ اگر اینان سستی ورزند، بی شک آنان شرایط را آنچنان که می خواهند تغییر توانند داد ( و البته در اینجا سخن در باب غایت نهایی امر نیست ).

حال نگاهی به خود و محیط بیندازیم و تاثیر پذیری ها و تاثیرگذاری ها را اجمالا بررسی کنیم و ببینیم که در ابتدا چگونه می توانیم تاثیر پذیری خود را از شرایط نادرست کاهش دهیم و متقابلا تاثیرگای را افزایش دهیم. به نظر شما آیا این انتظار از خود، زیادی است؟

 

«نگاهی دوباره به تربیت اسلامی، دکتر خسرو باقری، صص 104 و 105 بااندکی تغییر»